خلاصه داستان: 

کاتی، روت، تومی و بسیاری دیگر، پروردگان هیلشم هستند؛ کودکان مرموز در عمق خاک انگلستان. کودکانی که آینده ای خاص دارند. کودکانی که پرورش یافته اند تا خود را افرادی خاص تصور کنند؛ عاری از دغدغه آینده و عاری از عشقی که جاودانگی با خود دارد. کاتی در سی و یک سالگی روایت گر فاجعه وحشتناک و هشدار دهنده خاطرات خود است. 

 

 


  دریافت کتاب (نسخه انگلیسی)
           سایز فایل:797 کیلوبایت




«هرگز رهایم مکن» یک رمان علمی ـ تخیلی است اما نمی‌توان این رمان را در طبقه‌بندی‌های رایج قرار داد چرا که نویسنده در کنار همذات‌پنداری با شخصیت‌های داستان درصدد پاسخگویی به سؤالات بسیاری است که نشان می‌دهد، این رمان یک کتاب سرگرم‌کننده است. کتی، روت و تومی قهرمانان رمان ایشی‌گورو هستند. آنها برای نخستین بار چیزی را درون خود حس می‌کنند به نام «عشق». این عشق در هر یک از این سه نفر، درجه و اندازة خاصی دارد. تومی اگرچه سعی دارد آن را کنترل کند تا دیگران متوجه آن نشوند اما جریان داستان به مخاطب خلاف آن را ثابت می‌کند. «تومی» امیدوار است بتواند برای «کتی» و «روت» دوست خوبی باشد. نویسنده فضای داستان را به گونه‌ای طراحی کرده که مخاطب ابتدا شک می‌کند به این که قهرمانان داستان آوای عشق را می‌شنوند یا آوای هنر را و یا هر دو را؟ لذا «ایشی گورو» مخاطب رادر یک بحران قرار می‌دهد که حل آن نیازمند داشتن دید و نگاهی فلسفی به مقوله زندگی است. ایشی گورو «هرگز رهایم مکن» ما را در برابر پرسش عظیم و سرانجام انسان قرار می دهد. اهدا کننده یا اهداگیرنده، کدام صاحب روحند؟ و این همه در چارچوب رمانی بس جذاب آسودگی و رکودمان را نشانه رفته است.

کتاب با این جملات شروع می شود: «اسمم کتی اچ است. سی و یک سال دارم و بیش از یازده سال است که پرستارم. می دانم، یک عمر است؛ یعنی تا آخر سال. با این حساب تقریبا می شود دوازده سال تمام. حالا می دانم که سابقه کار طولانی ام ضرورتا به این معنا نیست که کارم از نظر آنها محشر است. پرستاران خیلی خوبی را می شناسم که به رغم بی مصرف بودن، چهارده سال آزگار به کارش ادامه داد. [...] »


درباره نویسنده

کازئو ایشی گورو در سال ۱۹۵۴ در خانواده ای ژاپنی در شهر ناگازاکی ژاپن به دنیا آمد ولی در ۵ سالگی به همراه خانواده به انگلستان مهاجرت کردند. وی تاکنون ۶رمان نوشته است و همگی به زبان انگلیسی. گورو در سال ۱۹۸۹ به خاطر نگارش «بازمانده روز» جایزه بوکر را از آن خود کرد و در چند سال اخیر از وی به عنوان یکی از بزرگ ترین نویسندگان معاصر یاد می شود. نجف دریابندری در مقدمه ترجمه ای که از «بازمانده روز» انجام داده درباره توانایی گورو می نویسد: «در قرن بیستم نویسندگان فراوانی از بیرون به فرهنگ انگلیسی پیوسته اند و برخی از شیرین کارترین نثرنویسان انگلیسی از این جمله بوده اند، مانند جوزف کنراد لهستانی، ولادیمیر نابوکوف روس، آرتور کستلر مجار و نایپل هندی. بعضی از منتقدان ادبی عقیده دارند که راز شیوایی نثر این نویسندگان همان خارجی بودن آن ها ست؛ این ها توانسته اند از بیرون به زبان انگلیسی نگاه کنند و آن را به صورت یک ابزار ظریف به کار برند. به هر صورت ایشی گورو را باید آخرین فرد این سلسله به شمار آورد.»