حتما این عکس رو تو خیلی سایت ها و مجلات دیده اید. عکس دختر افغانی که با وجود بی حرکتی خود، از پشت نقاب دوربین و با چشم های آتشینش به ما نگاه می کند.  عکس یکی از عکس های برتر قرن موسسه نشنال جئوگرافیک شناخته شده و در بسیاری از کشورهای دنیا به عنوان نمادی از زنان افغانی شناخته می شود. اما داستان عکس و آن زن چیست؟ 

این عکس در یکی از صبح های سال 1984 توسط عکاس استیو مک کری Steve McCurry برای مجله نشنال جئوگرافیک  در یکی از محل های اسکان موقت افغانی ها در پاکستان گرفته شد. این عکس در شماره ژوئن سال 1985 در مقاله ای درباره شرایط افغانستان با عنوان در امتداد مرزهای افغانستان جنگ زده بر روی جلد چاپ شد. چشم های گیرای او به تنهایی تمامی داستان افغانستان را بازگو می کند. داستان چشم های این دختر داستان دختر های افغانی است که این دختر در دنیا به آن مشهور است.  اما واقعا این دختر چه کسی بود. مک کری هیچ به یاد نمی آورد که حتی نام این دختر چه بود. جواب این سوال 17 سال بعد با جستجوی سخت گروهی شامل عکاس و پژوهشگرانی از موسسه نشنال جئوگرافیک در افغانستان پاسخ داده شد.

 با حستجوهای صورت گرفته و با پی گیری های عکاس بالاخره این زن در افغانستان در مکانی به نام تورا بورا پیدا شد. زنی پشتو، 30 ساله به نام شربت گولا که روزگار او را به شدت تغییر داده بود. پوستش مانند چرم شده بود و آن صورت جوان درون عکس به چهره ای تکیده تبدیل شده بود. اما چشم هایش هنوز همان آتش تمامی نشدنی را در خود داشت. آتشی که سال ها سختی این زنان را در خود دارد: زن های افغان. 

در زمانی که نیروهای شوروی به افغانستان حمله کردند، خانواده شربت نمی توانست شرایط بد جنگی آن روزگار را تحمل کند و از این رو تصمیم گرفتند که به پاکستان به عنوان پناهنده مهاجرت کنند. او و خانواده اش با چهار دختر همراه با مادربزرگش راهی سفری شدند که در آن پدر و مادر خود را از دست داد و با عبور از کوهستان های افغانستان با پای پیاده در نهایت به پناهگاه هایی رسیدند که پاکستان برای آنها در نظر گرفته بود. 

بعد از سال ها در نیمه های دهه 1990 با فروکش جنگ در افغانستان شربت تصمیم به بازگشت به کشور و روستای خودش را گرفت و دوباره با بازگشتن پیاده از کوهستان ها به روستایی قدم گذاشت که به جز محصولات کشاورزی هیچ بهره ای از تمدن از جمله کلینیک، مدرسه و حتی جاده را با خود نداشت. 

در آنجا زندگی اش را همراه با همسر (رحمت گل) و دو فرزندش (روبینا، زهیده و عالیه) ادامه می دهد. شربت به گفته برادرش هیچ وقت در زندگی خود روز شادی نداشته است. این را می توان در چشم هایش کاملا دید. 

حالا شربت گل امروزه با شربت گل سالها پیش فرق زیادی کرده است. اماشربت گل چشم هایی دارد که تا سال ها قدرت آتشین خود را حفظ خواهد کرد. 

در سال 2010 مستندی از چگونگی جستجو و پیدا کردن شربت گل توسط نشنال جئوگرافیک با حضور عکاس آن تولید شد که توضحات این مستند را می تواند در بخش دنیای مستند [اینجا] بخوانید. این مستند یکی از ماندگارترین مستندهای قرن 21 خواهد شد. زیرا داستان زنی را بازگو می کند که چشم هایش همانند لبخند ژکوند با تو حرف می زند از دخترهای افغان.  


بیشتر بدانید: مستند در جستجوی دختر افغان؟